سخني بر نشست مصادره مفاخير و مشاهير ايران پيش و پس از اسلام

          درآمد: دیرگاهی است که چشم به راه تدويني شایسته و بایسته بر شاهکار ماندگار مشاهير و مفاخير  ایستاده‌ایم که شاید دستی از غیب برون آید و کاری بکند. هر ساله در گوشه و كنار اقصي نقاط حوزه تمدني ايران پيش و پس از اسلام داعيه مفاخر و مشاهيري به گوش مي رسد كه از حيث قصور برفته در معرفي آنان از سوي ما «سرهای همگان بر زانوی غم فرو مي آيد »، با آنچه از اندیشه فرازمند بزرگان علم و ادب و هنر در دوران مختلف به جا مانده و با کندوکاوهای کتابخانه‌ای و میدانی حاصل‌شده، بارها و بارها بر ساختار رازآلود و بی‌همتای این آثار ازلی و ابدی به طور همه‌جانبه اندیشیده و به نتایجی رسیده‌ایم، به هنگام  برگزاري نشست هايي بر مصادره مشاهير به اين واقعيت رسيدم كه اين گونه فغان از غفلت برفته در اين زمينه كه از آن سخن خواهم گفت بگويم :

«… ناچارم در اینجا با هزاران افسوس تصریح کنم که به‌رغم وجود دهها گروه ايران شناس و اسلام شناس در دانشگاه‌های ايران و کشورهاي حوزه تمدن خراسان بزرگ، در بسیاری از مباحث و ادوار ، مشاهيرتاریخی ایران پیش و پس از اسلام، سرزمین‌های اسلامی یا سرزمین‌هایی که یک وقت در قلمرو اسلام و ایران بوده‌اند، با وجود متخصصيني زبردست، ابداً حتی یک مأخذ واحد در سطح بین‌المللی از خود به ميراث نگذاشتند! و نداريم ! موجب تعجب است که فرهنگ و تمدن ايران پیش و پس از اسلام، در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود، امّا منبعي شاخص در هیچ یک از مباحثی چون: مشاهير و ادبا و علماي ايران پیش و پس از اسلام، در حوزه تمدني مصر، شمال آفریقا، شبه‌جزیره عربی، شبه‌قاره هند، حتی ماوراءالنهر و شمال دریای کاسپین و آسیای صغیر نداریم، تا چه رسد به اسپانیای اسلامی، یا دوران استیلای مسلمانان بر جنوب فرانسه و سیسیل و پالِرمُو و کِرت و بسیاری نقاط دیگر…»‏

این حدیث غم‌انگیز و دردآور، وحشتناک و بدون تعارف شرم‌آلود را همه ما می‌دانيم؛ امّا سخن را به آن علت، سرآغاز این شرح جانسوز قرار دادم که مبحث مصادره مشاهير و نوادير یادشده، از سوی بنده اظهارنظری فردی بدون کندوکاو گسترده و همه‌جانبه و جامع و مانع تلقی نشود. این یادآوری زنگ خطری است از جانب كشوري که زبده‌ترین نخبگان علمی را در حوزة دانشنامه‌نویسی در اختیار دارد و از وسیعترین ارتباطات با مراکز علمی و دانشگاهی در ایران و جهان برخوردار است. از ناصرخسرو قبادیانی تا حاج سیاح محلاتی، تعداد دانشوران و پژوهشگران ایرانی به چند تن نمی‌رسند که با اندیشه مصلحت و منافع آتی جامعه ایرانی، رنج راه و خطر جانی و مالی و طبیعی را برای انجام مهم شناخت حوزه‌های جغرافیایی و تاریخی سرزمین‌هایی که منافع مشترک با ملت ایران داشته یا خواهند داشت، روی به راه نهاده باشند و اثری درخور همانند سیاحان متفکر غربی مهیا ساخته باشند تا آیندگان را دستمایه و راهنمایی در جهت شناسایی سرزمین، مردم، اعتقاد، آداب، رسوم و… تمامی پنجره‌هایی باشد که می‌شود دستی به بازویی رسانید، یا دستی را گرفت، یا از چند و چون نقش گذشته و آینده خبردار شد. ‏

گاهی در سفر به کشورهای همسایه که زمانی قلمرو ایران بزرگ بوده‌اند، با چنان بیگانگی و بی‌خبری در حوزه‌های مختلف منطقه‌ای مواجه می‌شویم که برای فرهنگ امروز ایران، تعبیری بهتر از ماهی آکواریوم نمی‌توان یافت! در حالی که ایران و ایرانی به سبب ثروت و معرفت و زیبایی و پیشینه و هنر و ادبیات و عرفان و… برای اقصی نقاط جهان و جهانیان شناخته شده ‌است و در هر گوشه از دانشگاه‌های بزرگ و کوچک کشورهای دور و نزدیک، مؤسسات و انجمن‌ها و گروه‌های علمی و دانشگاهی در مطالب و موضوعات مختلف و متنوع مربوط به ایران، به طور مستمر فعالیت دارند؛ امّا هنوز ما پس از بيست و يك سال از تاسيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي كه متولي امر معرفي مشاهير و مفاخر تمدن ايران پیش و پس از اسلام است، تازه با چشماني خمارآلود صاحب داعيه مفاخير و مشاهير شده‌ایم که آن هم به اجماع عقلا : «نیاز به نقادی دارد!» یعنی برگزاری نشست‌هایی به تعداد مفاخير و مشاهير در جاي جاي نواحي كه نام آنان در سرآغاز سخن به ميان آمد .

تقي احمدي منش -  كارشناس فرهنگي

                                                                                             اداره كل فرهنگي آسيا و اقيانوسيه

                                                                                                شامگاه چهارشنبه 19/آبان / 1395